جدول جو
جدول جو

معنی وول زدن - جستجوی لغت در جدول جو

وول زدن
وول خوردن: مردم... درجاده های مخصوص بخودشان مانند مورچه بدون اراده در هم وول میزدند
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لول زدن
تصویر لول زدن
در جای خود جنبیدن و پیچ خوردن، لولیدن
فرهنگ فارسی عمید
فریب دادن فریفتن: زده گولم منجم کذاب الف ابدال خویش را دریاب. (ظهوری مجموعه مترادفات)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لول زدن
تصویر لول زدن
لول خوردن لولیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ووژ زدن
تصویر ووژ زدن
ووژ مگس. بسیاربودن مگس در جایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هول زدن
تصویر هول زدن
عجله کردن، حرص زدن (در غذا خوردن لباس خریدن و غیره)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گول زدن
تصویر گول زدن
حیله کردن، فریب دادن، کلک زدن، مکایدت کردن، تبندیدن، غدر داشتن، غدر اندیشیدن، سالوسی کردن، ترفند کردن، حقّه زدن، غدر کردن، اورندیدن، دستان آوردن، پشت هم اندازی کردن، کید آوردن، نیرنگ ساختن، گربه شانه کردن، شید آوردن، خدعه کردن، چپ رفتن، فریفتن، نارو زدن، مکر کردن، تنبل ساختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گول زدن
تصویر گول زدن
Fool, Woo
دیکشنری فارسی به انگلیسی
oszukiwać, zalecać się
دیکشنری فارسی به لهستانی
обманывать , ухаживать
دیکشنری فارسی به روسی
обманювати , залицятися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
बेवकूफ बनाना , इश्क़ करना
دیکشنری فارسی به هندی
속이다 , 구애하다
دیکشنری فارسی به کره ای
להטעות , לחזר
دیکشنری فارسی به عبری
หลอกลวง , จีบ
دیکشنری فارسی به تایلندی
প্রতারণা করা , প্রেমের প্রস্তাব দেওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
بیوقوف بنانا , دراز کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
خدع , غزل
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بغل زدن
تصویر بغل زدن
در بغل گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوق زدن
تصویر بوق زدن
برغو زدن، کرنا زدن نواختن بوق، گوز دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دور زدن
تصویر دور زدن
گردیدن چرخ زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دود زدن
تصویر دود زدن
دود کردن: (چراغ دود میزند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهل زدن
تصویر دهل زدن
نواختن و بصدا در آوردن دهل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زور زدن
تصویر زور زدن
بکار بردن زور و نیرو فعالیت کردن
فرهنگ لغت هوشیار